آیا برفرض سیاستگذاری درست به سمت یک جامعه بدون اعتیاد میرویم و تشکیل چنین جامعهای را دوست داریم؟
ما یک جامعه سالم میخواهیم. جامعهای که در آن سلامت باشد. اساسا بسیاری از جوامع امروز به سمت چنین جامعهای میروند به همین خاطر سلامت در سیاستگذاریهای امروز برای همه جوامع بسیار برجسته است. این نگاه حاصل پزشکینهشدن جامعه است. ارگانیسمشدن جامعه. نگاههای ارگانیستی و نوارگانیستی جامعه را به مثابه بدن میبیند و لابد چون عقل سالم در بدن سالم است جامعه هم باید سالم باشد.
جامعه سالم نشانههایی دارد، چنین و چنان است و در مجموع آسیبی ندارد نه زخمی نه جراحتی، هیچ! اعتیاد یک جراحت است و باید درمان شود. اما اصولا تشکیل چنین جامعهای ممکن است؟ از ممکن بودنش بگذریم، چگونه ممکن است ما جامعهای سالم داشته باشیم؛ یعنی اینکه سالمبودن حتما تابعی از نگاه ماست و ناظر به جامعه واحد و خاصی نیست! کما اینکه برای بدن هم اینگونه است. پس چگونه ممکن است ما جامعهای را سالم بدانیم و این سالم بودن را همه بپذیرند و حتی همه جوامع به سمت آن میل کنند؟
برای تشخیص جامعه سالم از منظر بدون اعتیادبودن، به عقب برگردیم آیا در گذشتههای دور خود چنین جامعهای میبینیم؟ بوده است؟ خیر احتمالا اعتیاد هم به درازنای عمر بشر است. تا انسان بوده مواد مخدر هم بوده است؛ اما شاید چنین بحران زا نبوده است.
به جلو برویم بر فرض که جامعهای بدون اعتیاد داشته باشیم، آیا این سلامت جامعه است یا جامعهای است که به واسطه مصرف مواد نداشتن جراحات دیگری دارد؟ روشنتر بگویم الان حتما بخشی از تولید و اشتغال و خدمات ما در مشاغل سخت و طاقت فرسا مرهون مصرف و بلکه سوء مصرف مواد است آیا با حذف مواد به این بخش از جامعه ضربه و لطمه وارد می شود؟ آیا برای این بخش جامعه مواد ضربه بزرگتری خواهد زد یا حذف مواد؟
علی امرائی/ پایان
دیدگاه خود را بنویسید