برای مشاهده پارت اول کلیک کنید.

از منظر آسیب‌شناختی اجتماعی می‌توان گفت اعتیاد به‌نوعی بیانگر دوگانه همزمان و توامان بحران‌های فردی و اجتماعی است؛ جایی که فرد به دلیل فشارهای زندگی، فقر، بیکاری، یا فقدان حمایت خانوادگی و اجتماعی، جهت فراروی ازین تنگنا به سمت مصرف مواد یا رفتارهای مخرب کشیده می‌شود. مشخصا در متن جامعه ایران اسلامی، و با نگاهی تاریخی، اعتیاد با پویایی‌های فرهنگی، عقیدتی(ایدئولوژیک) و مذهبی خاصی شکل گرفته است که با نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب تحولات اجتماعی قابل تبیین است. این امر اغلب نتیجه چالش‌های فردی و جمعی است؛ مانند عدم حمایت اجتماعی، دیده نشدن، گستره فشارهای اقتصادی، و قرار گرفتن در معرض چالش‌های مدرن که با ارزش‌های سنتی در تضاد بوده است. 

اعتیاد نه تنها سلامت جسمی و روانی فرد را به خطر می‌اندازد، بلکه خانواده و جامعه را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پدیده اعتیاد هم یک بحران فردی و هم یک چالش اجتماعی است، زیرا نه تنها فرد، بلکه کانون خانواده و ساختار اخلاقی جامعه را مختل می‌کند. این موضوع پیامدهای سیاه و تلخی را در جامعه بازنمود داده است.

از منظر علت‌شناسی، بروز و ظهور صرف پدیده اعتیاد را، می‌توان در وجود ترکیبی از استعداد ژنتیکی، تأثیرات محیطی، نابرابری‌های اجتماعی-اقتصادی، پریشانی‌ها و اختلالات روانی و خلأ روحی دید. این مولفه‌ها اغلب توسط بی‌عدالتی و نابرابری(سیستمیک)، بیکاری، فقر و عدم حمایت اجتماعی تغذیه می‌شوند؛ اگر نگوییم بوجود می‌آیند. اما عوامل موثر در شکل گیری اعتیاد که نقش کلیدی‌تری دارند عبارتند از: نابرابری‌های اجتماعی-اقتصادی، اختلال در عملکرد خانواده، جایگاه خانواده(نقش پدر-ولایت)، مسائل مربوط به سلامت روان و بهزیستی، فشار همسالان و همتایان، درگیری‌های فرهنگی، محرومیت سیاسی(حس آزادی و مشارکت)، و قرار گرفتن در معرض محیط‌هایی که در آن مواد یا رفتارهای پر ریسک به شکلی عادی و در دسترس هستند. در کنار این عوامل که نقش رانه و درایور دارند، عوامل زمینه ای اعتیاد نیز باید مورد توجه قرار گیرند. عواملی که شامل سرکوب‌های تاریخی(در سطح اجتماعی و فردی)، تغییرات فرهنگی(ناگهانی و متعدد)، بی‌ثباتی سیاسی(نبود آرامش سیاسی ذهنی و ابهام در آینده)، سختی‌ها و چالش های متعدد اقتصادی-اجتماعی، و نهایتا "حاشیه‌نشینی اجتماعی" است که محیط‌های آسیب‌پذیر را ایجاد می‌کند که در آن اعتیاد می‌تواند متولد و رشد کند. بسیاری از افراد معتاد، از گروه‌های حاشیه‌نشین اجتماعی و فقیر جامعه(فقر مالی-فرهنگی) هستند که به دلیل نبود دسترسی به امکانات و خدمات بهداشتی، آموزشی و شغلی مناسب، و یا انگیزه و امید زندگی خوب و با نشاط، در ورطه گریز ناپذیر این چرخه تباهی گرفتار می‌شوند. شایان تاکید مجدد است که این نابرابری‌ها، که در ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه نیز ریشه دارد، یکی از عوامل اصلی افزایش توقف ناپذیر شیوع کمی و کیفی اعتیاد در کشور است، امری که سهوا-عمدا نادیده گرفته شده است. لذا از این رو است که این کلیشه نوظهور را باید تکرار کرد که اعتیاد فقط یک مشکل پزشکی(بیولوژیکی) نیست؛ بلکه باید به آن به عنوان یک مسئله-پدیده تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی نگاه کرد؛ اگر نگوییم اعتقادی هم...!. 

در جامعه‌ی ایران امروز که افراد تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی روزافزون قرار دارند و در تلاش(دست و پا زدن) برای رفع این فشارها، به مواد مخدر و رفتارهای مخرب پناه می‌برند، ما نمی‌توانیم راه‌حل‌های ساده و کوتاه مدت، منشا گرفته از رویکردهای ساده لوحانه برای این پدیده ارائه دهیم. 

نهایتا باید گفت اعتیاد بروز و ظهور یک بحران عمیق اجتماعی است که اعتیاد صرفا نشانه و علامت وجود آن است؛ فلذا با درمان صرف(به مصابه پاک کردن صورت مساله، مواد، مصر، کارتن خواب، و حتی اعتیاد)، قابل حل(ریشه کنی) نیست؛ بلکه نیازمند تلاش‌های همه‌جانبه از سوی دولت، جامعه و خانواده‌ها است تا بتوان و امیدوار بود، محیطی سالم‌تر و امیدوارکننده‌تر برای زندگی در ایران امروز ایجاد شود. تا نه تنها اعتیاد به مثابه علامت و نشانه کم کم محو گردد، بلکه به بحران اصلی و مسئله پنهان و ریشه دار اجتماعی ایران امروز، توجه شود.


اعتیاد صرفا یک نشانه است، مسئله چیز دیگری است!

یامیم/ پارت دوم