مصرف مواد مخدر، از جمله تریاک، توسط بشر تاریخچه‌ای مبهم دارد. در منابع مختلف، خاستگاه اولیۀ گیاه خشخاش و تولید تریاک را نزد اقوام مختلفی همچون سومری‌ها، آشوری‌ها، یونانی‌ها، مصریان یا رومی‌ها معرفی کرده‌اند.

گزارش‌های متعددی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه ایرانیان باستان با گیاه خشخاش، به عنوان پادزهر و تریاک آشنا بوده‌اند. برخی احتمال داده‌اند که نوشدارویی که رستم از کیکاووس برای درمان سهراب خواست، احتمالاً شیرۀ خشخاش، یعنی تریاک بوده است.

در اینکه تریاک از چه زمانی به عنوان ماده‌ای مخدر استفاده می‌شده است، اطلاع دقیق و درستی در دست نیست. برخی پیشینۀ مصرف تریاک را به‌صورت مخدر به دوران رواج آیین مهرپرستی در ایران می‌رسانند و عده دیگری شیوع مصرف آن را مربوط به سپاهیان عرب در ایران می‌دانند که در ابتدا برای رفع خستگی ناشی از سفرهای طولانی و جنگ، تریاک می‌خوردند و بعدها به منظور تجارت همیشه آن را همراه خود داشته‌اند. اگرچه پزشکان ایرانی همچون ابن‌‌سینا، زکریا رازی و جز آنها از خواص دارویی تریاک و شیرۀ کوکنار به‌خوبی آگاه بوده‌اند و از آن بهره می‌برده‌اند، گزارشی از خوردن افیون به‌عنوان ماده‌ای سرخوشی‌آور در این زمان به دست نیامده است، و پس از آن نیز براساس آنچه از منابع برمی‌آید تا روزگار صفویان به گونه‌ای میان جنبۀ دارویی و تفریحی آن تفاوت قائل بوده‌اند، به نحوی که هر زمان مراد پادزهر بوده، از آن با نام تریاک یا تریاق یاد شده، اما افیون پیوسته شوم و قبیح به شمار می‌آمده است، تا آنجا که ناصرخسرو آن را موجب «فساد خرد» و مولوی مایۀ «بدهوشی» می‌خواند.


مصرف مواد مخدر در دوره صفویه

 

بازشدن پای اروپاییان به ایران و برقراری مناسبات دوستانه با هند و عثمانی، و ارسال محموله‌های بازرگانی و نیز هدایای ایشان به دربار شاهان صفوی، همچنین جنگ‌های میان دو دولت عثمانی و صفوی و وابستگی شدید سربازان ترک به افیون را می‌توان از عوامل اصلی رواج و شیوع پدیدۀ شوم اعتیاد به افیون در دربار صفوی و مردم آن دوران دانست. تریاک را که ابتدا رجال و بزرگان به بهانۀ ایجاد آرامش در مقابل نگرانی‌های حاصل از مسئولیت کارهای بزرگ مصرف می‌کردند، رفته‌رفته شاهان صفوی همچون ابزاری برای کسب اطمینان از عدم شورش فرزندانشان به کار گرفتند، و ایشان را از کودکی به خوردن تریاک عادت دادند تا در فکر دعوی سلطنت نباشند. ازاین‌رو، بیشتر شاهان صفوی به خوردن تریاک معتاد بودند.

شاه طهماسب اول دومین پادشاه صفوی، که به نظر می‌رسد نوشیدن آب کوکنار در دوران سلطنت او تداول یافته، از دوران جوانی به نوشیدن شیرۀ خشخاش معتاد بوده است. برخی براین باورند که با رواج همه‌جانبۀ افیون، برای کاستن از قباحت و زشتی نام افیون و افیونی در عرف عام که همیشه یک عیب بزرگ و دشنام به شمار می‌آمده است، نام تریاک را که به معنای پادزهر بود، بر آن نهادند و از آن پس در افسانه‌ها و ادبیات آن روزگار همچون کتاب‌های اسکندرنامه و رموز حمزه تریاک به مفهوم افیون به کار رفت. سرانجام شیوع گستردۀ این پدیده در جامعۀ آن روز، شاه طهماسب را بر آن داشت تا برای مبارزه با منکرات و با شبهۀ حرمت در ۹۳۹ ق / ۱۵۳۲ م ورود مالیات «بیت‌اللطف»ها (اماکن خاص خوش‌گذرانی) را به خزانه قطع کند و حدود ۵۰۰ تومان تریاک «فاروق» را که در انبارهای سلطنتی موجود بود، در آب بریزد. ظاهراً شاه‌ طهماسب در این کار حتى به ترک اعتیاد پسران خود سلیمان میرزا و شاه اسماعیل دوم نیز موفق نشد و سرانجام شاه اسماعیل که به خوردن اپیون خالص و ترکیب فلونیا معتاد بود، در توطئه‌ای با فلونیای آلوده به زهر به قتل رسید.

دومین دورۀ مبارزه با استعمال تریاک را می‌توان مربوط به دوران شاه ‌عباس کبیر دانست. عبارت مشهور شاه‌ عباس «من تریاکی و بی‌هنر را نگاه نمی‌دارم» موجب شد تا بسیاری از درباریان معتاد از خوف او، استعمال تریاک را کنار نهند. وی حتى گاه افیونیان دربار خود را با قطع افیون تنبیه می‌کرد. حدود دو دهه بعد در پی ممنوعیت نوشیدن شراب، قزلباشان و لشکریان شاه ‌عباس به نوشیدن آب کوکنار آن‌چنان معتاد شده بودند که دیگر توان و رغبتی برای جنگیدن نداشتند. گزارش این خبر به شدت موجبات نگرانی شاه‌ عباس را فراهم ساخت و سبب شد تا در ۱۰۳۰ ق / ۱۶۲۱ م ضمن لغو ممنوعیت شرب شراب، به منع استعمال کوکنار و بستن تمامی کوکنارخانه‌ها و تشدید مجازات متخلفان تا سرحد اعدام فرمان دهد.

افیون که در ابتدای سلطنت صفویان تنها در میان بزرگان رواج داشت، به مرور در میان مردم قشرهای گوناگون به اشکال مختلف و به‌عنوان تنقل چنان رواج یافت که معتادان همیشه تریاکدان خود را به همراه داشتند. جنس تریاک‌دانها بنابر موقعیت اجتماعی افراد، مختلف و گاه مزین به جواهرات بود. شاه‌زادگان صفوی تریاک‌های خود را در حقّه‌های مخصوصی (تریاکدان) می‌گذاشتند و آنها را مُهر می‌کردند و به هنگام خوردن تریاک مهر آنها را می‌شکستند و دوباره آنها را لاک و مهر می‌کردند. برخی از شاعران، مانند میرزا طاهر وحید قزوینی، در اشعار خود نشئۀ تریاک را «ادراک‌فزا» خوانده، و به جای خاصیت تباه‌کنندگی و فساد عقل، از کیف و چرت آن سخن رانده‌اند. به گزارش سیاحان اروپایی در اصفهان کوکنارخانه‌ها محل تجمع دائمی و تفرجگاه گروهی از مردم شهر پس از کار روزانه شده بود. شدت اعتیاد مردم شهر اصفهان به تریاک به حدی بود که سیاحان اروپایی آن را نقطۀ سیاهی در اخلاق و عادات مردم ایران‌زمین به شمار آورده‌اند که گاه خالی از غرض‌ورزی نیز نبود. فرمان شدیداللحن شاه ‌عباس در منع اعتیاد به خوردن تریاک نیز نتوانست چارۀ این پدیدۀ شوم را بکند. سرانجام تحت فشار تودۀ مردم و با تمسک به کَل عنایت، دلقک شاه، فرمان لغـو و اجازۀ گشایش دوبـارۀ کوکنارخانـه‌ها صادر می‌شود.